بی خوابی ات ...

ساخت وبلاگ
چشمانم میخ شده به دستها و دامن گل گلی اش که پر شده بود از پوست نارنگی.مادرم را می گویم.همان پاییز های سرد که می نشست گوشه اتاق صدایم میزد میگفت آهای دخترخوشکلم بیا برایت نوبرانه آورده ام.نوبرانه های ت بی خوابی ات ......
ما را در سایت بی خوابی ات ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anastisa بازدید : 116 تاريخ : جمعه 8 فروردين 1399 ساعت: 0:56

دنیای الآن را دوست ندارم.دلم برای بیست سال قبل تنگ شده .همان روزهایی که اصلا تلفن هم نبود و آدمها بیشتر همدیگر را می دیدند.دلم برای بعدظهرهای داغ تابستانش تنگ شده ,برای آن روزهایی که پا برهنه توی کوچه بی خوابی ات ......
ما را در سایت بی خوابی ات ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anastisa بازدید : 117 تاريخ : جمعه 8 فروردين 1399 ساعت: 0:56

نمی دانم چرا  دیگر نمی توانم  با دردهایم ارتباط کلامی پیدا کنم و بنویسم ..شاید بخاطر ازدیاد سن باشد...شاید بخاطر این است که می دانم از اتفاقات خوب زندگی هرچقدر هم که قرار است بیوفتد برایم دیگر شوری ند بی خوابی ات ......
ما را در سایت بی خوابی ات ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anastisa بازدید : 108 تاريخ : جمعه 8 فروردين 1399 ساعت: 0:56